عبور سالم و بي سانحه ازعرض خياباني که در آن، خودروها با سرعت در حال حرکتند، تقريباً براي همگان مشکلي بزرگ و اضطراب آور است. البته قوانين بين المللي راهنمايي و رانندگي براي ايمني افراد، محلهاي ويژهاي را با نمايش خطوط سفيد موازي در بستر خيابانها تعيين کرده است تا هر عابر پيادهاي با امنيت کامل از روي اين خطوط بگذرد و تمامي خودروها موظف به توقف در پشت اين خطوط باشند.
قوانين راهنمايي و رانندگي به رانندگان انواع خودروها اخطار ميکند تا به محض مشاهده اين خطوط سفيد و موازي، بايد از سرعت وسيله نقليه خود بکاهند، زيرا در اين نقاط همواره اولويت رفت و آمد با عابران پياده است. با اين وجود براي حفظ حقوق رانندگان نيز چراغهاي راهنمايي کوچکي در محلهاي خط کشي شده، وجود دارد که زمان عبور از خيابانها را به شکل عادلانه، بين رانندگان و عابران پياده تقسيم ميکند.
اجراي اين قانون درايران همانند ساير نقاط دنيا موضوع جديدي نيست و تقريباً از 80 سال پيش تاکنون يکي از شروط اصلي اعطاي گواهينامههاي رانندگي به متقاضيان، آگاهي از مقررات اين حوزه و تعهد به رعايت آنهاست. با اين حال عبور از اين خطوط سفيد در خيابانهاي شهرهاي ايران به دلايل گوناگون فرهنگي و اجتماعي، هنوز ازامنيت لازم برخوردار نيست و حتي گاهي استفاده از محدودة آن به ويژه براي سالمندانِ و بيماران، مخاطراتي دارد كه كاربرد رفت و آمد از مناطق خط کشي شده را کاهش و ضريب احتمال بروز سوانح رانندگي را افزايش ميدهد.
به گفته كارشناسان، مجموعهاي از رفتارهاي فردي و اجتماعي در ايران باعث شده است رنگ سفيد خط کشي عابر پياده که قانوناً نماد امنيت و سلامت رهگذران است، چندان جدي تلقي نشود و هركس هر زمان که تصميم بگيرد، از هر نقطه عرض خيابانها عبور کند؛ يا رانندگان تمايزي بين محل تردد عابران با ساير نقاط خيابان، قائل نشوند.
قربانيان سوانح رانندگي شهري
گاهي اين واقعيت تلخ در فرهنگ آمد و شد ما چنان بروز ميکند که محصول آن، چيزي جز هرج و مرج ترافيکي در خيابانها نيست. رفتار برخي از عابران پياده سبب شده است تا تصور شود اين عده از شهروندان، متاسفانه درک درستي از خطر برخورد با خودروها ندارند و يا احترامي براي حقوق رانندگان قائل نيستند و درمقابل، عبور آزادانه بيمحابا از هر نقطه خيابان به سمت ديگر، جزو حقوق آنهاست که رانندگان موظف به رعايت آن هستند. از طرف ديگر در ميان برخي از رانندگان هم بي توجهي به خطوط سفيد موازي، به گونهاي ديگر ديده ميشود. براي برخي رانندگان (بدون آنکه مشکل بينايي داشته باشند) فواصل سياه ميان اين خطوط سفيد،اهميت بيشتري دارد و به همين دليل محدوده تردد عابر پياده را نيز امتداد خياباني فرض ميکنند که ميتوانند با سرعت از روي آن بگذرند! در همين حال تعداد رانندگاني که توقف بر روي خط کشي عابر پياده و اشغال کامل مسير براي مسافرکشي را حق خود ميدانند، کم نيست. اين اقدام عابران را ناچار به استفاده از محدوده خارج از خطکشي ميکند که موجب افزايش خطر تصادف آنان ميشود.
بررسي آمار سازمان پزشکي قانوني نشان ميدهد که از مجموع 16 هزار و 872 نفر تلفات سوانح رانندگي ايران در سال 1393، حداقل يک سوم افراد در معابر شهري جان خود را از دست دادهاند و عابران پياده 45 درصد از آنها را تشکيل ميدهند.
بر اساس آماري ديگر، سالانه حدود 2500 نفر از عابران پياده در مناطق شهري ايران در برخورد با خودرو و موتورسيکلتها جان خود را از دست ميدهند که اين رقم با کل تلفات سوانح رانندگي 8 کشور اروپايي در سال 2014 ميلادي برابر است. تحليل آين آمار نشان ميدهد که در کشور ما به طور متوسط هر روز 6 نفر قرباني بي احتياطي خود و رانندگان در شهرها و ناديده گرفتن حقوق يکديگر ميشوند.
اقدامات کم اثر
رشد روزافزون و ناهمگون کانونهاي جمعيتي در ايران و توسعه کلانشهرها، باعث شده است عليرغم تلاش مديريت شهري براي افزايش نمادهاي هشدار دهنده و ارتقاي ايمني عبورو مرور، از شدت رشد تلفات عابران پياده در خيابانها کاسته نشود.مسئولان راهنمايي و رانندگي استفاده از محلهاي خط کشي شده را بهترين چاره کاهش تلفات عابران پياده ميدانند و در برنامههاي ترويجي از طريق رسانهها، بر اهميت استفاده از اين مکانها تاکيد دارند. ولي در شهري که خط کشي عابران پيادة آن، معمولاً توسط رانندگان تاکسي و مسافربرها براي توقف و مسافر گرفتن اشغال ميشود و يا کمتر رانندهاي با ديدن اين محلها از سرعت وسيله نقلية خود ميکاهد، چگونه ميتوان به امنيت خطوط سفيد اميدوار بود؟
محمدرضا مقدسي ـ کارمند يکي از ادارات دولتي در اين رابطه ميگويد: براي رفت و آمد ميان منزل و محل کارم، ناچارم روزانه حداقل 2 بار از عرض خيابان حافظ – تقاطع بلوار کريمخان زند بگذرم، اما دراغلب موارد هنگامي که چراغ راهنمايي براي حركت رهگذران سبز ميشود، تعداد زيادي موتورسيکلت و خودرو بدون توجه به ممنوعيت تردد در مسيرخود و بي اهميت به هشدارهاي پليس، با سرعت از روي خط کشي عابر پياده ميگذرند و هميشه از اين ميترسم که با يکي از آنها تصادف کنم!
فاطمه اسحاقي، يکي از سالمندان ساکن شرق تهران نيز ميگويد: ترس از خودروهايي که با سرعت از روي خط کشي عابر پياده عبور ميکنند، باعث شده است هيچوقت بدون کمک ديگران از تقاطع خيابان پيروزي ـ چهارراه ابوذرعبور نکنم. اينجا حتي اگر چراغ راهنمايي براي عابران سبز باشد، هيچ رانندهاي پايش را روي ترمز خودرو نميگذارد.
عليرضا دهقان ـ راننده تاکسي خط ميدان آزادي ـ ميدان امام حسين(ع) نيز از بي توجهي اغلب عابران پياده به حقوق رانندگان گلايه دارد و ميگويد: کمتر عابري را ديدهام که براي رفت و آمد از عرض خيابان، از روي خط کشي عبور کند يا به چراغ راهنما توجه داشته باشد. اغلب مردم به ناگهان وارد حريم خيابانها ميشوند و بدون توجه به سرعت خودرويي که به آنها نزديک ميشود، از عرض خيابان به صورت کج و موّرب ميگذرند. اين کار باعث ميشود تا زمان عبور آنها از عرض خيابان و احتمال تصادف آنان با خودروها، بيشتر شود.
رضا حسن نژاد، راننده اتوبوس خطوط «بي. آر. تي» در خيابان وليعصر(عج) تهران نيز معتقد است: مردم براي عبور از عرض خيابانها حتي از پريدن از روي نردههاي محافظ خطوط ويژه اتوبوسها هم واهمه ندارند و به ناگهان وارد حريم آنها ميشوند كه در چنين شرايطي، کنترل اتوبوس و جلوگيري از تصادف با عابران متخلف، بسيار دشوار است.
اين ديدگاهها نشان ميدهد که اغلب شهروندان اعم از عابران پياده و يا رانندگان خودروها، هنوز درک درستي از ضرورت رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي براي حفظ ايمني عبور و مرور در شهرها را ندارند و به همين دليل متاسفانه آمار فوت و جرح عابران پياده در تصادفات شهري بالاست.
مشکلات رواني
شهرداريها سالانه مبالغ هنگفتي را صرف تجهيز و نوسازي علائم راهنمايي و رانندگي و بهسازي معابر عمومي ميکنند که نوسازي خط کشي محلهاي ويژه رفت و آمد عابران پياده بخشي از اين هزينههاست. با اين وجود هنوز فرهنگ استفاده از اين علائم و تجهيزات براي حفظ ايمني شهروندان، متاسفانه فراگير نشده است و حتي گاهي انضباط ترافيکي و احترام به قوانين ياد شده، نوعي رفتار غيرمتعارف تلقي ميشود!
مرضيه سليماني ـ روانشناس اجتماعي با اشاره به بي نظمي رفتارهاي ترافيکي شهروندان در خيابانها ميگويد: اين که در شهرها مقررات راهنمايي و رانندگي به درستي رعايت نميشود و يا ايستادن پشت خط کشي عابر پياده هنوز يک عادت عمومي نيست، ناشي از نوعي اختلال روحي در برخي از شهروندان است که هميشه خود را صاحب حق ميدانند. آنان تصور ميکنند که همواره ديگران بايد حقوق ترافيکي شان را رعايت کنند و خودشان هيچ وظيفهاي در قبال رعايت حقوق ترافيکي ديگران ندارند. در واقع نوعي غرور و خودپسندي در اين عده باعث شده است تا به حقوق اطرافيانشان بي توجه باشند و به راحتي آن را زير پا بگذارند.
عابري که ناگهان وارد حريم خيابان ميشود و بدون توجه به حقوق رانندگان خودروها از آنها ميگذرد، مغرورانه به ساير شهروندان نگاه ميکند و آنان را لايق حقوق برابر خود نميداند! همين فرد هنگامي که رانندگي ميکند، براي هيچ عابري ترمز نميگيرد و احترام به ديگران را نوعي سرافکندگي و بي لياقتي ميپندارد. اين دسته از افراد آنقدر جاه طلب هستند که به كسي به غير از خود فکر نميکنند و احترام به حقوق ديگران را شکست خود ميدانند. بنابر اين، هر کاري را انجام ميدهند تا در يک محيط ترافيکي، از حريف خود شکست نخورند و حتي اگر شده خطر تصادف و عواقب ناگوار آن را به جان ميخرند، تا به حريف خود به اصطلاح امتياز ندهند. مسلماً اين رفتار يک اختلال رواني است که متاسفانه در برخي از رانندگان به چشم ميخورد.
خانم سليماني همچنين ميگويد: بايد با ريشههاي بروز اين قبيل رفتارها در جامعه مقابله کرد و به مردم اطمينان داد که پيروز ميدان کسي است که به حقوق ترافيکي ديگران احترام ميگذارد و سالم به مقصد ميرسد.وي ميافزايد: اغلب اين افراد در گذشته حداقل يک مرتبه شاهد عدم برخورد قاطع پليس با متخلفان ترافيکي بودهاند و تلخي اين خاطره باعث شده است تا نسبت به رعايت حقوق خود اطمينان نداشته باشند، و به همين دليل مترصدند تا با رويههاي خلاف، حقوق ترافيکي خود را از ديگران بگيرند. سليماني معتقد است که رفتارهاي مغاير با مقررات راهنمايي و رانندگي هنوز آنقدر در کشور ما قبيح و زشت نشده است که يک ناهنجاري تلقي شود و از آنجا که تعداد متخلفان در اين مورد بسيار زياد است، خلافکاران از عملكردشان احساس شرم و خجالت نميکنند.اين روانشناس اجتماعي ميگويد: اگر با رانندگاني که حريم خط کشي عابر پياده را محترم نميشمارند و يا عابراني که حقوق ترافيکي خودروها را نقض ميکنند، قاطعانه برخورد شود، اين حريم،ارزشي عمومي پيدا ميکند و تمامي شهروندان خود را ملزم به حفاظت از اين ارزش ميدانند و به اين ترتيب يک يک شهروندان به ضابطين مقررات ترافيکي تبديل ميشوند که هرگز از قوانين سرپيچي نميکنند و اجازه تخطي از قانون را نيز به هيچ کسي نميدهند.
وي معتقد است که جنبههاي رواني و آموزشي تنبيه خاطيان رانندگي بسيار مهمتر از توسعه بي هدف خطکشي عابران پياده در خيابانهاست. چه فايده دارد که در خيابانها نقاط بسياري براي رفت و آمد عابران خطکشي شود، ولي کسي به ضرورت رعايت مقررات آن، پايبند نباشد. اما اگر در همين تعداد محدود از محلهاي خط کشي شده، همگان موظف به رعايت قانون باشند و برخورد قاطع پليس با خاطيان را با چشم خود ببينند، حتماً تعداد رعايتکنندگان قانون افزايش مييابد و به تدريج عبور از خط کشي عابر پياده و احترام به اين محل، يک ارزش فراگير ميشود.
تخريب اجتماعي
ابراهيم مدرس ـ جامعه شناس فرهنگي در مورد رفتارهاي ضداجتماعي ميگويد: برخي از خلافکاران براي توجيه رفتارهاي خلاف خود، عمل به قانون را مسخره ميكننند. به عنوان مثال بسيار ديده شده است اگر کسي تا زمان سبز شدن چراغ راهنما پشت خطکشي عابر پياده بايستد، افرادي که اعتنايي به مقررات ندارند، به رفتار او ميخندند و چهره اجتماعي او را که موظف به رعايت قانون است، تخريب ميکنند. همين برخوردهاي تحقيرکننده باعث ميشود تا او نيز به جرگه خلافكاران بپيوندد، در حالي که بايد وضعيت برعکس اين باشد و خاطيان مورد نکوهش عمومي قرار گيرند. بايد همديگر را براي رعايت قانون دعوت و تشويق کنيم.به گفته وي، رسانههاي عمومي و به ويژه صدا و سيما در اين مورد وظيفه حسّاسي دارند، زيرا بايد كساني را که قوانين راهنمايي و رانندگي را با جديت رعايت ميكنند، معرفي و تشويق کنند، ولي متاسفانه در برخي از برنامههاي به اصطلاح طنز تلويزيوني از کساني که به مقررات احترام ميگذارند، به عنوان انسانهايي ترسو، فاقد اعتماد به نفس، هالو و داراي شخصيت شکننده ياد ميشود که همين مساله ممکن است مقاومت افراد در برابر رعايت قانون را افزايش دهد.
اين جامعهشناس اعتقاد دارد: هنوز ميان آموختههاي فرهنگي ما با مقررات و ضوابط راهنمايي و رانندگي تفاوتهاي زيادي وجود دارد. فرهنگِ منبعث از زندگي در نقاط روستايي که مشکلي به نام تردد از خيابانهاي پرخطر را ندارد، سبب شده است تا برخي از مهاجران روستايي در شهرها اهميت رعايت مقررات راهنمايي و رانندگي را به درستي درک نکنند و براي خود و ديگران خطر آفرين باشند. اين مسأله به طول مدت زندگي در شهرها ارتباطي ندارد، زيرا ديده شده است شماري از مهاجران روستايي حتي پس از سالها شهرنشيني، با آداب و مقررات ايمني تردد از خيابانها آشنايي ندارند.
مشکلات مهندسي ترافيك شهرها
مهندس حسين فتحي، يکي از کارشناسان حمل و نقل درون شهري نيز به اين مشکل از زاويهاي ديگر نگاه ميکند و معتقد است که بخشي از دلايل بالابودن تخلفات رانندگي، ناشي از مشکلات مهندسي ترافيک در شهرهاي ماست.
به گفته وي در بيشتر معابر فقط در تقاطع خيابانها خط کشي عابر پياده وجود دارد و در طول مسير، محلي براي رفت و آمد عابران ايجاد نشده است. اگر کسي قصد عبور از عرض خيابان را داشته باشد، بايد مسافت زيادي تا تقاطع خيابانها برود و سپس از عرض آنها رد شود. از سوي ديگر تعداد زيادي از محلهاي خطکشي شده فاقد چراغ راهنما براي عابر پياده است و يا زمان تعريف شده براي عبور از عرض خيابان در اين چراغها بسيار كم است. بايد در نظر گرفت که سالمندان قدرت حرکت کمتري دارند و نميتوانند به سرعت از چراغ سبر عبور کنند.
وي ميگويد: عمليات ترميم و بازسازي خطکشي خيابانها نيز گاهي آن چنان ديرهنگام صورت ميگيرد که رنگ سفيد خطوط کاملاً از بين ميرود، به نحوي كه نميتوان بين محلهاي خطکشي شده و بستر خيابانها، تمايزي قائل شد.
نماد امنيت رفت و آمد شهروندان
رنگ سفيد خط کشي عابر پياده که قانوناً بايد نماد امنيت رفت و آمد شهروندان باشد، فقط در صورتي داراي ارزش است که اولاً به همگان آموزش دهند از اين محل براي عبورو مرور استفاده کنند و رانندگان را نيز به ايستادن پشت خطوط سفيد، ملزم سازند. به يقين احترام به قانون از سوي افراد بزرگسال، بهترين شيوه آموزش نسلهاي آينده است.از سوي ديگر بايد قدرت بازدارندگي متجاوزان به امنيت خطوط سفيد عابران پياده را با تشديد تنبيهات و قاطعيت در اعمال قانون، افزايش داد. زيرا هرگونه مماشات با متخلفان در اين حوزه، به مرور زمان قبح قانونشکني را از بين ميبرد و هرج و مرج را جايگزين نظم ترافيکي ميکند.
فراموش نکنيم که رنگ سفيد خط کشي عابر پياده همانند تمامي کالاها، داراي طول عمر سفيد و محدود است و از اينرو بايد به دفعات منظم در طول سال، آنها را مرمت کرد و حتي ميتوان در بازسازي آنها از فناوريهاي نوين براي انعکاس بهتر نور چراغ خودروها به هنگام شب، بهره گرفت تا ضريب امنيت اين خطوط در تاريکي شب افزايش يابد. همچنين ضرورت دارد در فواصل کوتاه از يک مسير، تعداد محلهاي خط کشي شده افزايش يابد تا عابران پياده ناچار به شکستن حريم رانندگان نشوند.فقط با اعمال روشهايي از اين دست ميتوان اميدوار بود که آمار تلفات عابران پياده در سوانح رانندگي شهري کاهش يابد.
كامران نرجه